هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

شمارهٔ ۱۲

۱

من کیم بوسه زنم ساعد زیبایش را؟

گر مرا دست دهد بوسه زنم پایش را

۲

چشم ناپاک بر آنچهره دریغست، دریغ

دیده پاک من اولیست تماشایش را

۳

ناز میبارد از آن سرو سهی سر تا پا

این چه نازست؟ بنازم قد و بالایش را

۴

خواهم از جامه جان خلعت آن سرو روان

تا در آغوش کشم قامت رعنایش را

۵

جای او دیده خونبار شد، ای اشک، برو

هر دم از خون دل آغشته مکن جایش را

۶

هیچ کس دل بخریداری یاری ندهد

که بهم بر نزند حسن تو سودایش را

۷

زان دو لب هست تمنای هلالی سخنی

کاش، گویی، که: بر آرند تمنایش را

تصاویر و صوت

ااا راستین معتبرزاده ااا تکنوازی تار استاد فرهنگ شریف در آواز اصفهان ااا :

نظرات

user_image
ابوآدم
۱۳۹۹/۰۳/۱۹ - ۰۳:۱۰:۲۷
جای او دیده ی خونبار شد ای اشک بروهر دم از خون دل آغشته مکن جایش را جای معشوق دیده ی من است(بروی چشم من جا دارد_ویا_از وقتی دیدمش جلوی چشمم) پس ای اشک(که از خون دل سرچشمه می گیری)جایگاه معشوق مرا آلوده به خون دل نکن.