هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

شمارهٔ ۱۲۷

۱

روز هجران تو، یارب! ز کجا پیش آمد؟

این چه روزیست که پیش من درویش آمد؟

۲

آن بلایی که ز اندیشه آن میمردم

عاقبت پیش من عاقبت اندیش آمد

۳

با قد همچو خدنگ از دل من بیرون آی

که مرا تیر بلا بر جگر ریش آمد

۴

چشم بر هم مزن و هر طرف از ناز مبین

که بریش دلم از هر مژه صد نیش آمد

۵

حال خود را چو بحال دگران سنجیدم

کمترین درد من از درد همه بیش آمد

۶

روز بگذشت، هلالی، شب هجران برسید

وه! چه روز سیهست این که مرا پیش آمد!

تصاویر و صوت

نظرات