هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

شمارهٔ ۱۳۰

۱

یارب! غم ما را که بعرض تو رساند؟

کانجا که تویی باد رسیدن نتواند

۲

خاکم چو برد باد، پریشان شوم از غم

کز من بتو ناگاه غباری برساند

۳

مشکل غم و دردیست که درد و غم ما را

بی غم نکند باور و بی درد نداند

۴

خونین جگری، کز غم هجران تو گرید

از دیده بهر چشم زدن خون بچکاند

۵

عالم همه غم دان و غم او مخور، ای دل

می خور، که ترا از غم عالم برهاند

۶

مردم لب جو سرو نشانند و دل ما

خواهد که: ترا بیند و در دیده نشاند

۷

من بنده ام، از بهر چه میرانی ازین در؟

کس بنده خود را ز در خویش نراند

۸

خواهد که شد کشته بتیغ تو هلالی

نیکو هوسی دارد، اگر زنده بماند

تصاویر و صوت

دیوان هلالی جغتائی با شاه درویش و صفات العاشقین او به کوشش سعید نفیسی - هلالی جغتائی - تصویر ۷۸

نظرات