هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

شمارهٔ ۱۵۲

۱

لعل جان‌بخشت، که یاد از آب حیوان می‌دهد

زنده را جان می‌ستاند، مرده را جان می‌دهد

۲

دور بادا چشم بد، کامروز در میدان حسن

شهسوار من سمند ناز جولان می‌دهد

۳

یارب! اندر ساغر دوران شراب وصل نیست

یا به دور ما همه خوناب هجران می‌دهد؟

۴

دل مگر پا بسته زلف تو شد کز حال او

باد می‌آید، خبرهای پریشان می‌دهد؟

۵

نیست درد عشق خوبان را به درمان احتیاج

گر طبیب این درد بیند ترک درمان می‌دهد

۶

موجب این گریه‌های تلخ می‌دانی که چیست؟

عشوه شیرین که آن لب‌های خندان می‌دهد

۷

ای اجل، سوی هلالی بهر جان بردن میا

زان که عاشق گاه مردن جان به جانان می‌دهد

تصاویر و صوت

دیوان هلالی جغتائی با شاه درویش و صفات العاشقین او به کوشش سعید نفیسی - هلالی جغتائی - تصویر ۸۹

نظرات

user_image
کسرا
۱۳۹۶/۰۷/۲۷ - ۰۵:۱۳:۴۵
عالیه
user_image
سعید
۱۳۹۹/۰۴/۰۲ - ۱۴:۴۲:۵۱
در بیت ششم «گریهای» به نظر می‌رسد اشتباه نوشتاری دارد و باید «گریه‌های» باشد.