هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

شمارهٔ ۱۶۲

۱

دم آخر، که مرا عمر به سر می‌آید

گر تو آیی به سرم، عمر دگر می‌آید

۲

گر نگریم جگر از درد تو خون می‌بندد

ور بگریم ز درون خون جگر می‌آید

۳

منم آن کوه غم و درد، که سیلاب سرشک

هردم از دامن من تا به کمر می‌آید

۴

چون کنم از تو فراموش؟ که روزی صد بار

جلوه حسن تو در پیش نظر می‌آید

۵

در قفای سپر سینه به جان است دلم

که چرا تیر تو اول به سپر می‌آید؟

۶

سبزهٔ نورُسته بود خوب ولی خوب‌تر است

سبزهٔ خط تو، هرچند که برمی‌آید

۷

شب ز فریاد هلالی سگت افغان برداشت

کین چه غوغاست که شب تا به سحر می‌آید؟

تصاویر و صوت

دیوان هلالی جغتائی با شاه درویش و صفات العاشقین او به کوشش سعید نفیسی - هلالی جغتائی - تصویر ۹۴

نظرات