
هلالی جغتایی
شمارهٔ ۱۷۴
۱
من نمیخواهم که : در کویش مرا بسمل کنید
حیف باشد کان چنان خاکی بخونم گل کنید
۲
چون نخواهم زیست دور از روی او، بهر خدا
تیغ بردارید و پیش او مرا بسمل کنید
۳
بهر قتلم رنجه میدارید دست ناز کش
هم بدست خود مرا قربان آن قاتل کنید
۴
چون بعزم خاک بردارید تابوت مرا
هر قدم، صد جا، بگرد کوی او منزل کنید
۵
تا رخش من بینم و جز من نبیند دیگری
پیش رویش پرده چشم مرا حایل کنید
۶
دل در آن کویست و من بیدل، خدا را، بعد ازین
بگذرید از فکر دل، فکر من بیدل کنید
۷
ای حریفانی، که جا در بزم آن مه کرده اید
تا هلالی هم درآید، رخصتی حاصل کنید
نظرات