
هلالی جغتایی
شمارهٔ ۱۸۲
۱
تا ز خط عنبرین حسن تو شد بیش تر
عاشق روی توام بیشتر از پیش تر
۲
ای بتو میل دلم هر نفسی بیشتر
خوبی تو هر زمان بیشتر از پیش تر
۳
پرسش اگر میکنی عاشق درویش را
از همه عاشق ترم وز همه درویش تر
۴
با غم ایوب نیست رنج مرا نسبتی
صبرم ازو کمترست، دردم ازو بیش تر
۵
عشق تو اندیشه را سوخت، که رسوا شدم
ور نه کس از من نبود عاقبت اندیش تر
۶
کیش بتان کافریست، مذهب ایشان ستم
و آن بت بد کیش من از همه بد کیش تر
۷
غمزه زنان آمدی، سوی هلالی بناز
سینه او ریش بود، آه! که شد ریش تر
نظرات