
هلالی جغتایی
شمارهٔ ۱۸۳
۱
جامه گلگون، روی آتشناک از گل پاک تر
جامه آتشناک و رو از جامه آتشناک تر
۲
تا چو گل نازک تنش را دیدم، از جیب قبا
سینه من چاک شد، چون دامن من چاک تر
۳
حیف باشد آنکه: دوزم دیده بر دامان او
زانکه باشد دامنش از دیده من پاک تر
۴
التماس قتل خود کردم، روان، برخاستی
الله، الله! برنخیزد سرو ازین چالاک تر
۵
صد مسلمان از تو در فریاد و باکت هیچ نیست
این چه بی باکیست؟ ای از کافران بی باک تر!
۶
گفته ای: از بهر پابوسم، هلالی، خاک شو
من خود اول خاک بودم، گشتم اکنون خاک تر
تصاویر و صوت

نظرات