
هلالی جغتایی
شمارهٔ ۱۹۲
۱
برخیز طبیبا، که دل آزرده ام امروز
بگذار مرا، کز غم او مرده ام امروز
۲
چون برگ خزان چهره من زرد شد از غم
کو آن گل سیراب؟ که پژمرده ام امروز
۳
چون گوشه دامان من از خون شده رنگین
هر گوشه که دامان خود افشرده ام امروز
۴
امروز مرا چون فلک آورد بافغان
من نیز فغان را بفلک برده ام امروز
۵
ای قبله مقصود، ز من روی مگردان
کز هر دو جهان رو بتو آورده ام امروز
۶
بگذار، هلالی، که بصد درد بنالم
کز جور فلک تیر جفا خورده ام امروز
تصاویر و صوت

نظرات