هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

شمارهٔ ۲۱۱

۱

عاشقان را نه گل و باغ و بهارست غرض

همه سهلست، همین صحبت یارست غرض

۲

غرض آنست که: فارغ شوم از کار جهان

ور نه از گوشه میخانه چه کارست غرض؟

۳

جان من، بی جهت این تندی و بدخویی چیست؟

گر نه آزار دل عاشق زارست غرض

۴

آفت دیده مردم ز غبارست ولی

دیده را از سر کوی تو غبارست غرض

۵

هوس دیدن گل نیست، هلالی، ما را

زین چمن جلوه آن لاله عذارست غرض

تصاویر و صوت

دیوان هلالی جغتائی با شاه درویش و صفات العاشقین او به کوشش سعید نفیسی - هلالی جغتائی - تصویر ۱۱۹

نظرات