
هلالی جغتایی
شمارهٔ ۲۲۲
۱
آمد بهار و خوشدلم از رنگ و بوی گل
آن به که می کشم دو سه روزی به روی گل
۲
گل دیدم، آرزوی کسی در دلم فتاد
کز دیدنش کسی نکند آرزوی گل
۳
این دم که بوی دلکش گل می دهد نسیم
بس دلکش است گشت گلستان به بوی گل
۴
خوش آن که یار باشد و من در حریم باغ
من سوی او نظر فکنم، او به سوی گل
۵
دید آن دو رخ هلالی و آسوده دل نشست
از جست و جوی لاله و از گفت و گوی گل
نظرات