هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

شمارهٔ ۲۳۱

۱

اگر چون خاک پامالم کنی، خاک درت گردم

وگر چون گرد بر بادم دهی، گرد سرت گردم

۲

کشی خنجر که: میسازم بدست خویش قربانت

چه لطفست این؟ که من قربان دست و خنجرت گردم

۳

تو ماه کشور حسنی و شاه لشکر خوبان

گدای کشورت باشم، اسیر لشکرت گردم

۴

پس از مردن چو در پرواز آید مرغ جان من

چو مرغان حرم بر گرد قصر و منظرت گردم

۵

مگس وارم، بتلخی، چند رانی؟ سوی خویشم خوان

که بر گرد لب شیرین همچون شکرت گردم

۶

هلالی را بهشیاری چه جای طعن؟ ای ساقی

بگردان ساغر می، تا هلاک ساغرت گردم

تصاویر و صوت

نظرات