
هلالی جغتایی
شمارهٔ ۲۵۱
۱
چون قامت آن سرو سهی کرد هلاکم
سروی بنشانید، روان، بر سر خاکم
۲
رفتی و دلم چاک شد از دست تو دلبر
باز آ و قدم رنجه نما در دل چاکم
۳
گفتی که: هلاکت کنم از ناز و کرشمه
بنشین، که من از دست تو امروز هلاکم
۴
شادیم بخاک قدمت، همچو هلالی
نه بر سر گورم قدم، از ناز، که خاکم
تصاویر و صوت

نظرات