هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

شمارهٔ ۲۶۱

۱

جان من، جان و دل خویش نثار تو کنم

بود و نابود همه در سر کار تو کنم

۲

تا دگر دور نیفتد ز رخت مردم چشم

خواهمش بر کنم و خال عذار تو کنم

۳

همچو سگ با تو سراسیمه ام، ای طرفه غزال

می روم در هوس آنکه: شکار تو کنم

۴

ای گل تازه، که دیر آمده ای پیش نظر،

زود مگذر، که تماشای بهار تو کنم

۵

ماه من، سوی هلالی بگذر از سر مهر

سرمه دیده گریان ز غبار تو کنم

تصاویر و صوت

نظرات