هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

شمارهٔ ۲۶۴

۱

دوستان، عاشقم و عاشق زارم، چه کنم؟

چاره صبرست، ولی صبر ندارم، چه کنم؟

۲

ریخت خون جگر از گوشه چشمم بکنار

و آن جگر گوشه نیامد بکنارم، چه کنم؟

۳

ای طبیب، این همه زحمت مکش و رنج مبر

زار میمیرم، اگر جان نسپارم چه کنم؟

۴

چند گویی که: برو، دامنم از کف بگذار

وای! اگر دامنت از کف بگذارم چه کنم؟

۵

دردمندان همه از صبر قراری گیرند

چون من از درد تو بی صبر و قرارم چه کنم؟

۶

گر چو مرغان خزان دیده ملولم چه عجب؟

گل نمی بینم و آزرده خارم، چه کنم؟

۷

خلق گویند: هلالی، چه کنی گریه زار؟

گریه رو میدهد و عاشق زارم چه کنم؟

تصاویر و صوت

دیوان هلالی جغتائی با شاه درویش و صفات العاشقین او به کوشش سعید نفیسی - هلالی جغتائی - تصویر ۱۴۴

نظرات

user_image
رضا
۱۳۹۷/۰۷/۱۷ - ۰۶:۱۰:۲۳
گر چو مرغان خزان دیده بنالم چه عجب؟!!