هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

شمارهٔ ۲۶۵

۱

یار بی رحم و من از درد بجانم، چه کنم؟

من چنین، یار چنان، آه! ندانم چه کنم؟

۲

میروم، گریه کنان، نعره زنان، سینه کنان

مست و دیوانه و رسوای جهانم، چه کنم؟

۳

بی تو امروز بصد حسرت و غم زیسته ام

آه اگر روز دگر زنده بمانم چه کنم؟

۴

بی تحمل نتوان چاره عشق تو، ولی

من بیچاره تحمل نتوانم چه کنم؟

۵

چند گویی که: هلالی، دگر از درد منال

من ازین درد بفریاد و فغانم چه کنم؟

تصاویر و صوت

دیوان هلالی جغتائی با شاه درویش و صفات العاشقین او به کوشش سعید نفیسی - هلالی جغتائی - تصویر ۱۴۵

نظرات

user_image
ابوتراب. عبودی
۱۴۰۲/۰۲/۲۶ - ۱۱:۱۶:۳۷
باسلام وعرض ادب محضر استادان عزیز و ارجمند    غم هجران تو را چاره ندانم چه کنم؟ مـنِ بیچـاره تحمـل نتــوانم چـه کنم؟ چشم آهو کُش تو ،بُرده زمن صبر و قرار گر که خونابه ز چشمم نچکانم چه کنم؟ از غم هجر تو خونین دل و شیدا گشتم تیر غم را به دل خود ننشانم چه کنم ؟ خط و خالت شرر افکنده به جانم شب و روز دود ِ آهم به خــدا گر نرسانم چه کنم ؟ از خدا می طلبم لحظه ی دیدار تو را حاجتم را  ز خدا گر نستانم چه کنم ؟ سینه ی تنگِ (عبودی) قفسِ مرغِ دل است مرغ ِ دل را زقفس گر نپرانم چه کنم ؟   دیوان ابوتراب عبودی، چاپ دوم