
هلالی جغتایی
شمارهٔ ۲۸
۱
دیدیدیم ز یاران وفادار بسی را
لیکن چو سگان تو ندیدیم کسی را
۲
قطع هوس و ترک هوی کن، که درین راه
چندان اثری نیست هوی و هوسی را
۳
فریاد! که فریاد کشیدیم و ندیدیم
در بادیه عشق تو فریادرسی را
۴
تا از لب شیرین مگسان کام گرفتند
گیرند به از خیل ملایک مگسی را
۵
گر از نظر افتاد رقیبت عجبی نیست
در دیده خود ره نتوان داد خسی را
۶
پیش سگش این آه و فغان چیست هلالی؟
از خود مکن آزرده چنین هم نفسی را
نظرات