
هلالی جغتایی
شمارهٔ ۲۸۸
۱
ای گل، از شکل تو با ناز و خرامت گویم
هر چه گویم همه داری، ز کدامت گویم؟
۲
تو پری، یا ملکی؟ یا مه اوج فلکی؟
حیرتم سوخت، ندانم، بچه نامت گویم؟
۳
قد برافراختی و سرو بلندت گفتم
رخ برافروز، که تا ماه تمامت گویم
۴
کی توانم که: کنم پیش تو آغاز کلام؟
من که هرگز نتوانم که سلامت گویم
۵
در مقامی که دم از افسر جمشید زنند
بنده از خاک کف پای غلامت گویم
۶
پاسبان ساز بدین دولت بیدار مرا
تا غم خود همه شب با در و بامت گویم
۷
ساقیا، جام بکف هوش هلالی بردی
یارب! از جام لبت یا لب جامت گویم؟
نظرات