
هلالی جغتایی
شمارهٔ ۳۱۵
۱
تا بکی تند شوی بهر جفای دل من؟
چند روزی بوفا کوش برای دل من
۲
گر تو میداشتی این آتش پنهان، که مراست
دل بی رحم تو میسوخت، چه جای دل من؟
۳
حاش لله! که دلم ترک تو گوید بجفا
کز جفاهای تو بیشست وفای دل من
۴
زان دو گیسوی دلاویز چه امکان گریز؟
که دو زنجیر نهادند بپای دل من
۵
هر طبیبی که خبر داشت ز بیماری عشق
غیر وصل تو نفرمود دوای دل من
۶
دل گرفتار بلاییست، هلالی، که مپرس
کس گرفتار مبادا ببلای دل من!
نظرات