
هلالی جغتایی
شمارهٔ ۳۲
۱
نمی توان بجفا قطع دوستداری ما
که از جفای تو بیشست با تو یاری ما
۲
بسی چو ابر بهاران گریستیم و هنوز
گلی نرست ز باغ امیدواری ما
۳
بچشم چون تو عزیزی شدیم خوار ولی
ز عزت دگران بهترست خواری ما
۴
غبار کوی تو ما را ز چهره دور مباد
که با تو می کند اظهار خاکساری ما
۵
ز حال زار هلالی شبی که یاد کنم
فلک بناله درآید ز آه و زاری ما
نظرات