هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

شمارهٔ ۳۲۰

۱

گهی لطفست و گاهی قهر کار دلربای من

ولی لطف از برای دیگران، قهر از برای من

۲

بخوبان تا وفا کردم جفا دیدم، بحمدالله

که تقریب جفای خوبرویان شد وفای من

۳

دعای خویش را شایسته احسان نمیدانم

خوشم گر لایق دشنام هم باشد دعای من

۴

بدرد عشق خو کردم، ندارم تاب بیداری

طبیبا، ترک درمان کن، که درد آمد دوای من

۵

بلای من شد این بالا، خدا را، پیش من بنشین

نمیخواهم که پیش دیگران آید بلای من

۶

ز اشک خود بخون آغشته ام، سوی تو چون آیم

که بر خاک درت جا نیست پاکان را، چه جای من؟

۷

هلالی، بعد ازین خواهم: قدم از فرق سر سازم

که در راهش سر من رشکها دارد بپای من

تصاویر و صوت

نظرات