
هلالی جغتایی
شمارهٔ ۳۴۳
۱
ای بیوفا، چه چاره کنم با جفای تو؟
تا کی جفا کشم به امید وفای تو؟
۲
چون مبتلای عشق ترا نیست چارهای
بیچاره عاشقی که شود مبتلای تو!
۳
میخواهم از خدا به دعا صدهزار جان
تا صد هزار بار بمیرم برای تو
۴
من کیستم که بهر تو جان را فدا کنم؟
ای صد هزار جان مقدس فدای تو!
۵
تا دیدهام که بند قبا چست کردهای
بر دل چه بندهاست مرا از قبای تو؟
۶
ای سرو، اگرچه دور شدی از کنار من
حقّا، که در میانهٔ جان است جای تو
۷
روزی که عمر خویش هلالی دهد به باد
میخواهد از خدا، که شود خاک پای تو
نظرات
مهدی
سیاوش