
هلالی جغتایی
شمارهٔ ۳۵
۱
ز آب چشم من گل شد، به راه عشق، منزلها
ندانم تا چه گُلها بشکفد آخر ازین گِلها؟
۲
شکستی عهد و بر دلهای مسکین سوختی داغی
زهی داغی که تا روز قیامت ماند بر دلها!
۳
من از خوبان بسی غمهای مشکل دیدهام، لیکن
غم هجران بود مشکلترین جمله مشکلها
۴
سزد گر بر سر تابوت ما گریند در کویش
چرا کز منزل مقصود بربستیم محملها
۵
ز توفان سرشک خود به گردابی گرفتارم
که عمر نوح اگر یابم نبینم روی ساحلها
۶
چو آن مه یار اغیارست گرد او مگرد، ای دل
چرا پروانه باید شد برای شمع محفلها؟
۷
هلالی چون حریف بزم رندان شد بخوان، مطرب:
«الا یا ایها الساقی، ادر کاسا و ناولها»
تصاویر و صوت

نظرات