هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

شمارهٔ ۳۶۳

۱

بخون نشست دلم، خار غم خلیده خلیده

بسیل داد مرا خون دل چکیده چکیده

۲

براه عشق فتادم ز پا، دویده دویده

بجور خوی گرفتم ستم کشیده کشیده

۳

تو نور چشم منی، جا درون دیده من کن

که دیده دیده المها، ترا ندیده ندیده

۴

غزال وحشی من هست از رقیب گریزان

بلی، که میرود آهو ز سگ دویده دویده

۵

خیال چشم تو کرد و ز خویش رفت هلالی

برنگ آهوی وحشی ز خود رمیده رمیده

تصاویر و صوت

نظرات