هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

شمارهٔ ۳۶۶

۱

به کجا روم ز دردت؟ چه دوا کنم؟ چه چاره؟

که هزار باره خون شد جگر هزار پاره

۲

منم و ز عشق دردی، که اگر به کوه گویم

به خدا که نرم گردد دل سختِ سنگ خاره

۳

به دو دیده کی توانم که رخ تو سیر بینم؟

دو هزار دیده خواهم که تو را کنم نظاره

۴

مه من، ز جمع خوبان به کسی تو را چه نسبت؟

تو زیاده‌ای ز ماه و دگران کم از ستاره

۵

ز برای کشتن من، چو بس است چشم شوخت

ز چه می‌کشند خنجر، مژه‌ها ز هر کناره؟

۶

چو غنیمت است خوبی به کرشمه جلوه‌ای کن

که به عالم جوانی نرسد کسی دوباره

۷

دل خسته هلالی، چو بسوختی حذر کن

که مباد از آتش او برسد به تو شراره

تصاویر و صوت

دیوان هلالی جغتائی با شاه درویش و صفات العاشقین او به کوشش سعید نفیسی - هلالی جغتائی - تصویر ۱۹۶

نظرات