
هلالی جغتایی
شمارهٔ ۳۷
۱
گل رویت عرق کرد از می ناب
ز شبنم تازه شد گل برگ سیراب
۲
بناز آن چشم را از خواب مگشای
همان بهتر که باشد فتنه در خواب
۳
تعالی الله! چه حسنست اینکه هر روز
دهد سر پنجه خورشید را تاب؟
۴
ز پا افتادم، آخر دست من گیر
همین گویم: مرا دریاب، دریاب
۵
چو در سر میل ابروی تو دارم
سر ما کی فرودآید بمحراب؟
۶
بهاران از در می خانه مگذر
عجب فصلیست، جهد کرده دریاب
۷
هلالی، می بروی ماهرویان
خوش آید، خاصه در شبهای مهتاب
تصاویر و صوت

نظرات