
هلالی جغتایی
شمارهٔ ۳۸۰
۱
مست با رخسار آتشناک بیرون تاختی
جلوه ای کردی و آتش در جهان انداختی
۲
چون نمی پرداختی آخر بفکر کار ما
کاشکی! اول بحال ما نمی پرداختی
۳
بی نوا گشتم بکویت چون گدایان سالها
وه! که یک بارم بسنگی چون سگان ننواختی
۴
ای دل درویش، با خوبان نظر بازی مکن
کندرین بازیچه نقد دین و دل پرداختی
۵
بس که کردی ناله، ای دل، بر سر بازار و کوی
هم مرا، هم خویش را، رسوای عالم ساختی
۶
بهر خونریز هلالی تیغ خود کردی علم
در فن عاشق کشی آخر علم افراختی
تصاویر و صوت

نظرات