
هلالی جغتایی
شمارهٔ ۴
۱
به چشم لطف اگر بینی گرفتاران رسوا را
به ما هم گوشه چشمی که رسوا کردهای ما را
۲
پس از مردن نخواهم سایه طوبی ولی خواهم
که روزی سایه بر خاکم فتد آن سرو بالا را
۳
حذر کن از دم سرد رقیب، ای نوگل خندان
که از باد خزان آفت رسد گلهای رعنا را
۴
دلا، تا میتوان امروز فرصت را غنیمت دان
که در عالم نمیداند کسی احوال فردا را
۵
زلال خضر باشد خاک پایت، جای آن دارد
که ذوق خاکبوسی بر زمین آرد مسیحا را
۶
هلالی را چه حد آنکه بر ماه رخت بیند؟
به عشق ناتمام او چه حاجت روی زیبا را؟
نظرات
راستین معتبرزاده