هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

شمارهٔ ۴۱۰

۱

ز روی ناز و حیا منعم از نیاز کنی

نیازمند توام، گر هزار ناز کنی

۲

گهی که جانب احباب چشم باز کنی

بهر نیاز که بینی هزار ناز کنی

۳

همیشه باز کنی چشم لطف سوی کسان

چو گویمت که: مکن، از ستیزه باز کنی

۴

ز پیش دیده ما گر نهان شدی چه عجب؟

فرشته خویی و از مردم احتراز کنی

۵

زمان وصل تو عمر منست، وه! چه شود

اگر نشینی و عمر مرا دراز کنی؟

۶

هزار سجده کنی، جان من، بآن نرسد

که بر جنازه مقتول خود نماز کنی

۷

دلا، زدی نفس گرم و آب شد جگرم

نعوذ بالله، اگر آه جان گداز کنی

۸

نیاز خویش، هلالی، بخلق عرضه مده

خوش آنکه روی بدرگاه بی نیاز کنی!

تصاویر و صوت

دیوان هلالی جغتائی با شاه درویش و صفات العاشقین او به کوشش سعید نفیسی - هلالی جغتائی - تصویر ۲۱۶

نظرات