هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

شمارهٔ ۴۱۴

۱

تیر و کمان گرفته‌ای، سوی شکار می‌روی

صید تواند عالمی، بهر چه کار می‌روی؟

۲

جانب صیدگه شدی، همره خویش بر مرا

بی‌سگ خویشتن مرو، چون به شکار می‌روی

۳

وه! چه سوار طرفه‌ای! کز سر مهر پیش تو

چرخ پیاده می‌رود چون تو سوار می‌روی

۴

چون گذری به چشم من بر مژه‌ها قدم منه

چند به پای همچو گل بر سر خار می‌روی؟

۵

شد تن زار من چو خس، بهر خدا، تو ای صبا

همره خود ببر مرا، گر بر یار می‌روی

۶

ای دل خاکسار من، کی تو به گرد او رسی؟

کز پی بادپای او همچو غبار می‌روی

۷

یار چو بر قفای خود هیچ نگه نمی‌کند

چند، هلالی، از پیش بی‌خود و زار می‌روی؟

تصاویر و صوت

دیوان هلالی جغتائی با شاه درویش و صفات العاشقین او به کوشش سعید نفیسی - هلالی جغتائی - تصویر ۲۱۹

نظرات