
هلالی جغتایی
شمارهٔ ۴۱۹
۱
به رهت ز رشک میرم، چو به غیر همره آیی
نه تهور تغافل، نه مجال آشنایی
۲
متحیرم که: پیشت چه مجال بود دوشم؟
که نه شکر وصل کردم، نه شکایت جدایی
۳
مه من، هنوز طفلی، به جفا مباش مایل
که طبیعت تو عادت نکند به بیوفایی
۴
طلب وصال کردم ز نظر فگند یارم
چه کنم؟ که خوار گشتم ز مذلت گدایی
نظرات