هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

شمارهٔ ۴۲

۱

ای شده خوی تو با من بتر از خوی رقیب

روزم از هجر سیه ساخته چون روی رقیب

۲

گفته بودی که: سگ ما ز رقیب تو بهست

لیک پیش تو به از ماست سگ کوی رقیب

۳

بسکه از کعبه کوی تو مرا مانع شد

گر همه قبله شود، رو نکنم سوی رقیب

۴

آن همه چین که در ابروی رقیبت دیدم

کاش در زلف تو بودی، نه در ابروی رقیب

۵

تا رقیب از تو مرا وعده دشنام آورد

ذوق این مژده مرا ساخت دعاگوی رقیب

۶

گر بهر موی رقیب از فلک آید ستمی

آن همه نیست سزای سر یک موی رقیب

۷

یار پهلوی رقیبست و من از رشک هلاک

غیر ازین فایده ای نیست ز پهلوی رقیب

۸

چون هلالی اگر از پای فتادم چه عجب؟

چه کنم؟ نیست مرا قوت بازوی رقیب

تصاویر و صوت

نظرات