
هلالی جغتایی
شمارهٔ ۵۰
۱
روز نوروزست، سرو گل عذار من کجاست؟
در چمن یاران همه جمعند یار من کجاست؟
۲
مونسم جز آه و یارب نیست شبها تا بروز
آه و یارب! مونس شبهای تار من کجاست؟
۳
گشته مردم، هر یکی، امروز، صید چابکی
چابک صید افگن مردم شکار من کجاست؟
۴
نیست یک ساعت قرار این جان بی آرام را
یارب! آن آرام جان بی قرار من کجاست؟
۵
سوخت از درد جدایی دل بامید وصال
مرهم داغ دل امیدوار من کجاست؟
۶
روزگاری شد که دور افتاده ام، آخر بپرس
کان سیه روز پریشان روزگار من کجاست؟
۷
بود عمری بر سر کویت هلالی خاک ره
رفت بر باد و نگفتی: خاکسار من کجاست؟
نظرات