
هلالی جغتایی
شمارهٔ ۵۳
۱
هر آتشین گلی، که بر اطراف خاک ماست
از آتش دل و جگر چاک چاک ماست
۲
دامن کشان ز خاک شهیدان گذشته ای
گردی، که دامن تو گرفتست، خاک ماست
۳
ساقی، برو، که باده گل رنگ بی لبش
گر آب زندگیست که زهر هلاک ماست
۴
پاکست همچو دامن گل چشم ما ولی
دامان یار پاک تر از چشم پاک ماست
۵
دهقان سالخورده، که پاینده باد، گفت:
آنست آب خضر، که در جوی تاک ماست
۶
درمان دل مجوی، هلالی، که درد عشق
خاص از برای جان و دل دردناک ماست
نظرات