
هلالی جغتایی
شمارهٔ ۵۹
۱
دلم بسینه سوزان مشوش افتادست
دل از کجا؟ که درین خانه آتش افتادست
۲
خوشیم با غم عشقت، که وقت او خوش باد!
چه خوش غمیست! که ما را باو خوش افتادست
۳
صفای باده و رخسار ساده هوشم برد
شراب و ساقی ما هر دو بی غش افتادست
۴
بخط و خال رخ آراستی و حیرانم
که این صحیفه بغایت منقش افتادست
۵
گهی که بر سر عشاق راند ابرش ناز
کدام سر، که نه در پای ابرش افتادست؟
۶
برسم تحفه کشم نقد عمر در پایش
ولی چه سود؟ که آن سرو سر کش افتادست
۷
گرفت نور تجلی شب هلالی را
که روی خوب تو در جلوه مهوش افتادست
نظرات