هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

شمارهٔ ۶۰

۱

عشقبازی چه بلا فکر خطایی بودست!

عشق خود عشق نبودست، بلایی بودست

۲

کاش بینند بی خبران حسن ترا

تا بدانند که ما را چه خدایی بودست

۳

در دیاری که گل روی ترا پروردند

خوش بهاری و فرح بخش هوایی بودست!

۴

عهد کردی که وفا پیشه کنی، جهد بکن

تا بدانم که درین عهد وفایی بودست

۵

باغ فردوس زمینست که آنجا روزی

سرو گل پیرهنی، تنگ قبایی بودست

۶

بعد مردن بسر تربت من بنویسید

کین عجب سوخته بی سرو پایی بودست!

۷

چاره درد هلالیست بلای غم عشق

عشق را درد مگویی، که بلایی بودست

تصاویر و صوت

دیوان هلالی جغتائی با شاه درویش و صفات العاشقین او به کوشش سعید نفیسی - هلالی جغتائی - تصویر ۴۹

نظرات

user_image
منصور
۱۳۹۸/۱۰/۰۶ - ۰۱:۵۳:۵۴
در بیت دوم قبل از بی‌خبران به نظر میاد یک کلمه جا افتادهخدا بی‌خبران یا بسی بی‌خبران میتونه صحیح باشهدر مصرع آخر به نظرم عشق را درد مگویید، بلایی بوده‌ست میتونه بهتر باشه