
هلالی جغتایی
شمارهٔ ۶۴
۱
جان من، الله الله! این چه تنست؟
نه تن تست، بلکه جان منست
۲
این که گل در عرق نشست و گداخت
همه از انفعال آن بدنست
۳
صد سخن گفتمت، بگو سخنی
کین همه از برای یک سخنست
۴
هست دشنام تلخ تو شیرین
چون نباشد؟ کزان لب و دهنست
۵
یک شب از در درآ، که ماه رخت
شمع بزم و چراغ انجمنست
۶
پیش روی تو شمع در فانوس
هست آن مرده ای که در کفنست
۷
کشتی و سوختی هلالی را
هر چه کردی بجای خویشتنست
تصاویر و صوت

نظرات
نیما حسینی