
هلالی جغتایی
بخش ۴۰ - باب هفدهم در کم گویی که سبب نجاتست و موجب رفع درجات
۱
بیا، ای گفتگو آغاز کرده
در گنج سخن را باز کرده
۲
زبان درکش، که دارد بس خطرها
ز پیکان زبانها مغز سرها
۳
سخن هر چند صراف معانیست
خموشی خازن گنج معانیست
۴
سخن کم گفتن و اندیشه کردن
به از بسیار گویی پیشه کردن
۵
زبان را در دهان خود نگه دار
سخن بشنو، زبان خود نگه دار
۶
سخن بشنو، کزین معنی بسی گوش
شده همچون صدف با در هم آغوش
۷
دهن مگشا، که بس لبهای خندان
جدا افتاده از درهای دندان
۸
بسی بهتر بود نادان خاموش
ز دانایی که در گفتن زند جوش
۹
دل این یک ز گفتن در خروشست
زبان او ز بد گفتن خموشست
۱۰
زبان از بلبل آمد گوش از گل
ببین عیش گل و فریاد بلبل
۱۱
خموشی بهترست از هر چه گویی
سخن کوتاه شد، دیگر چه گویی؟
تصاویر و صوت

نظرات