هلالی جغتایی

هلالی جغتایی

بخش ۲۸ - جواب دادن کمان به تیر و صلح کردن

۱

چون کمان این سخن شنید از تیر

بر دلش زخم‌ها رسید از تیر

۲

گفت تا کی شکست پیری من؟

بگذر از طعن گوشه‌گیری من

۳

که تو هم بعد از آن که پیر شوی

بشکنی زود و گوشه‌گیر شوی

۴

خویش را بر فلک مبر چندین

به پر دیگران مپر چندین

۵

تو ز پهلوی من شکار کنی

کارفرما منم، تو کارکنی

۶

بر سر فتنه دیده‌اند تو را

اره بر سر کشده‌اند تو را

۷

تیز ماری و راست چون کژدم

همه را نیش می‌زنی از دم

۸

هر طرف کز ستیز می‌گذری

میزنی نیش و تیز می‌گذری

۹

بارها بر نشانه جا کردی

باز کج رفتی و خطا کردی

۱۰

اهل عالم تو را از آن سازند

که بگیرند و دورت اندازند

۱۱

چون تو را شاه می‌کند پرتاب

تو چرا می‌شوی ز من در تاب؟

۱۲

تیر چون راست یافت قول کمان

صلح کرد وز جنگ تافت عنان

۱۳

باز عقد موافقت بستند

به هم از روی مهر پیوستند

۱۴

هیچ کاری ز صلح بهتر نیست

بدتر از جنگ کار دیگر نیست

۱۵

صلح باشد طریق اهل فلاح

زان جهت گفته‌اند صلح و صلاح

تصاویر و صوت

نظرات