
حیدر شیرازی
شمارهٔ ۲۵ - و له ایضا
۱
المنة لله که در میکده باز است
زآن رو که مرا بر در او روی نیاز است
۲
خمها همه در جوش و خروشند ز مستی
و آن می که در آنجاست حقیقت نه مجاز است
۳
از وی همه مستی و غرورست و تکبر
وز ما همه بیچارگی و عجز و نیاز است
۴
رازی که بر خلق نگفتیم و نگوییم
با دوست بگوییم که او محرم راز است
۵
شرح شکن زلف خم اندر خم جانان
کوته نتوان کرد که آن قصه دراز است
۶
پای دل مجنون و خم طره ی لیلی
رخساره ی محمود و کف پای ایاز است
۷
بر دوخته ام دیده چو باز از همه عالم
تا دیده ی من بر رخ زیبای تو باز است
۸
در کعبه ی کوی تو هر آن کس که درآمد
از قبله ی ابروی تو در عین نماز است
۹
ای مجلسیان! سوز دل حیدر مسکین
از شمع بپرسید که در سوز و گداز است
نظرات
احمد ایری