حیدر شیرازی

حیدر شیرازی

شمارهٔ ۳۴ - و له ایضا

۱

تا دست دلم دامن دلدار گرفته‌ست

جان در نظر یار وفادار گرفته‌ست

۲

ترسم که جهان جمله به یکبار بسوزد

کآتش ز دلم در در و دیوار گرفته‌ست

۳

آن پیر که بد معتکف مسجد جامع

امروز وطن بر در خمار گرفته‌ست

۴

ای صیقلیان! زنگش ازین دل بزدایید

کآن آینه حیف است که زنگار گرفته‌ست

۵

گفتی که گرفتی نکنم گر بخوری می

چون است که امروز دگربار گرفته‌ست؟

۶

آن کو به همه عمر نشد عاشق رویی

دق بر من مسکین گرفتار گرفته‌ست

۷

یاران! به سر یار که در عالم معنی

حیدر دلش از مردم اغیار گرفته‌ست

تصاویر و صوت

نظرات