
حیدر شیرازی
شمارهٔ ۴۸ - و له ایضا
۱
به ناز اگر ز در آن سرو ناز باز آید
به صید کردن مرغ دلم چو باز آید
۲
به ناز در چمن جان خود کنم جایش
اگر به طرف چمن همچو سرو ناز آید
۳
به مجلسی اگر آن رود را به چنگ آرم
چو رود، کار من بی نوا بساز آید
۴
کسی که دیده به محراب ابرویت افکند
به پیش قبله ی روی تو در نماز آید
۵
بر آنکه روز رخت را شبی نظاره کند
دل رمیده ی من در شب دراز آید
۶
هر آنکه رشته ی مهر تو در دلش باشد
چو شمع از آتش مهر تو در گداز آید
۷
ز غصه حیدر آشفته دل به پای طلب
همیشه بر سر کوی تو از نیاز آید
نظرات