حیدر شیرازی

حیدر شیرازی

شمارهٔ ۵۱ - فی البدیهه

۱

عروس گل چو به طرف چمن درآمد باز

ز عشق بلبل شوریده برکشید آواز

۲

به روی خرم گل بلبلان ادا کردند

میان باغ به نوروز نغمه های حجاز

۳

نگار و باده ی لعلی گرت به دست آید

چو لاله فرش زمرد به پیش پای انداز

۴

دلا! چو راز نهان آشکار خواهی کرد

خیال یار پری چهره ساز محرم راز

۵

بمیر پیش مسافر چو بوسعید از ملک

بنه ز عشق چو محمود سر به پای ایاز

۶

ز پا درآمدم از تاب مهر عالم سوز

ز دست رفته ام از دست یار دستان ساز

۷

چو باز کرد شکار از برم کبوتر دل

چه باشد ار نفسی دربر من آید باز؟

۸

چه شد که ملک دل عاشقان مشمر شد

مگر ز چشم تو برخاست فتنه در شیراز

۹

ربوده ای دل صاحب دلان به حیله و مکر

فزوده ای هوس عاشقان به شیوه و ناز

۱۰

دلم چو کعبه ی کوی تو دید، کرد طواف

تنم چو قبله ی روی تو دید، برد نماز

۱۱

به مجمع تو بود عود و شمع در خور سوز

به مجلس تو بود رود و چنگ در خور ساز

۱۲

به گرد کوی تو حیدر چو بگذرد، گوید

مگس به منزل سیمرغ می کند پرواز

تصاویر و صوت

نظرات