حیدر شیرازی

حیدر شیرازی

شمارهٔ ۵۸ - و له ایضا

۱

خواهم که حاجت من بیدل روا کنی

خواهم که با وصال خودم آشنا کنی

۲

از فخر پای بر سر هفت آسمان نهم

روزی اگر نظر به من بینوا کنی

۳

تا کی کمان چاچی ابرو کشی به من

تا کی به تیر غمزه مرا مبتلا کنی

۴

در چین زلف خویش مرا ره نمی دهی

اصل تو از خطاست، از آن رو خطا کنی

۵

ای ترک تنگ چشم جفاکار جنگجو!‏

با عاشقان خویش چرا ماجرا کنی؟

۶

در صفه ی صفا به تو دارم توقعی

کز روی لطف با من مسکین صفا کنی

۷

و آن گه شوی طبیب من زار ناتوان

وز لعل خویش درد دلم را دوا کنی

۸

حیدر اگر دعاش کنی منتی منه

داعی دولتی، چه شود گر دعا کنی؟

۹

ور خلق روزگار زنندت به تیغ تیز

شاید اگر حوالت آن با خدا کنی

تصاویر و صوت

نظرات