
حیدر شیرازی
شمارهٔ ۶ - مرثیهٔ سلطان ابوسعید
۱
باز ازین واقعه ما را دل و جان میسوزد
نه دل ما، که دل خلق جهان میسوزد
۲
گوییا آتش دوزخ به جهان در زدهاند
که دل مرد و زن و پیر و جوان میسوزد
۳
چنگ در چنگ مغنی ز درون مینالد
شمع در مجلس ما گریهکنان میسوزد
۴
نه منم سوخته در دهر که از آتش مهر
دل چرخ از غم سلطان جهان میسوزد
۵
بوسعید آن شه فرخرخ فرخندهوصال
آنکه در ماتم او کون و مکان میسوزد
۶
شاه در خاک نهاد این فلک چابک سیر
در همه جایگهی آتش از آن میسوزد
۷
عاشق سوخته با انده و غم میسازد
حیدر خستهدل از عشق فلان میسوزد
نظرات