
حیدر شیرازی
شمارهٔ ۶۳ - و له ایضا
۱
نیست در عالم کسی همتای تو
من بنازم پیش سر تا پای تو
۲
راحت جانی و نور دیده ای
لاجرم در دیده کردم جای تو
۳
شور در فرهاد مسکین افکند
پسته ی شیرین شکرخای تو
۴
از هوا چون گل دریدم پیرهن
تا بدیدم نرگس شهلای تو
۵
حالیا امروز جان می پرورم
بر امید وعده ی فردای تو
۶
از بلا هرگز نپرهیزد دلم
کربلای من بود بالای تو
۷
حیدر بیدل غزل گویی کند
همچو بلبل بر گل رعنای تو
نظرات