حسین خوارزمی

حسین خوارزمی

شمارهٔ ۱۰۱

۱

هر که را سلطان ما بیچارگی روزی کند

بازش از روی عنایت چاره آموزی کند

۲

شمع در آتش نهد پروانه را وز بهر او

گاه در مجلس بگرید گاه دلسوزی کند

۳

سوی درگاهش نیابد عاشق سرگشته راه

گرنه انوار جمال او قلاووزی کند

۴

هم جراحت زو رسد هم راحت دلها از او

گاه دل را پاره سازد گاه دلدوزی کند

۵

آن کند با جان مشتاقان نسیم وصل او

کاندر اطراف حدایق باد نوروزی کند

۶

گو میفروز آسمان هرگز چراغ صبح را

ماه من چون چهره بگشاید شب افروزی کند

۷

گر حسین از طلعت دیدار یابد بهره ای

طالع او بر فلک پیوسته فیروزی کند

تصاویر و صوت

نظرات