حسین خوارزمی

حسین خوارزمی

شمارهٔ ۱۰۶

۱

ز شست عشق چو تیر بلا روان کردند

نخست جان من خسته را نشان کردند

۲

کسی که زد قدمی در ره وفاداری

بهر جفا و بهر جورش امتحان کردند

۳

مس وجود دهی کیمیای عشق بری

بیا بگو که در این ره که رازیان کردند

۴

هزار جان گرامی بیک نفس دادند

اگر چه دل بربودند و قصد جان کردند

۵

بسر نکته اوحی الیه ما یو حی

رموز عاشق و معشوق را بیان کردند

۶

برای جلوه حسن و جمال خویش حبیب

چو ساخت آینه ای نام او جهان کردند

۷

جمال دوست بر عارفان بود پیدا

اگر چه در نظر غافلان نهان کردند

۸

مرا به بندگی از هر دو کون داده خلاص

ترا فریفته بند این و آن کردند

۹

خلیل عشق مگر در دل حسین آمد

کز آتش دل او باغ و گلستان کردند

تصاویر و صوت

نظرات