
حسین خوارزمی
شمارهٔ ۱۲۵
۱
در کشتنم ار بود رضایش
کردم سر خویشتن فدایش
۲
گر خون من شکسته ریزد
حاشا که بنالم از جفایش
۳
نادیده رخش چو مردم چشم
کردیم درون دیده جایش
۴
از ناله شدند راست چون نال
عشاق حزین بی نوایش
۵
چون رخ بگشاد بسته دل شد
در چین دو زلف مشکسایش
۶
در شیوه دلبریست یکتا
گیسوی معنبر دوتایش
۷
سرگشته بهر دیار گشته
خورشید چو ذره از هوایش
۸
از شاهی دهر عار دارد
آنکو چو حسین شد گدایش
نظرات