
حسین خوارزمی
شمارهٔ ۱۵۰
۱
دو دیده بر سر راه امید میدارم
که کی بود که رسد قاصدی ز دلدارم
۲
کراست زهره که آرد ز یار من خبری
و یا ز من ببرد خدمتی سوی یارم
۳
چگونه نامه نویسم بخدمت تو که من
ز بیم مدعیان دم زدن نمی آرم
۴
ز خون دیده شود روی زرد من گلگون
شب فراق چو از روز وصل یاد آرم
۵
اگر کشند مرا دشمنان بجور و جفا
من آن نیم که دل از مهر دوست بردارم
۶
چه کردم ای صنم بیوفا چه دیدستی
ز من که رفتی و ماندی به زاری زارم
نظرات